تحولات لبنان و فلسطین

هزار سال هم که بگذرد او شمایلِ تمام قد سربازانِ جوخه‌ای است که از پا ننشستند و در ۹۰ دقیقه‌های سُکرآور از هولِ انفجار و سکوت فرو نچکیدند.

بازیکنان باید بدانند، پیراهن پرسپولیس قیمت ندارد / نسل‌های مختلف برای این پیراهن جان داده‌اند

به گزارش قدس آنلاین، مرد چشم تیله‌ای در هشتمین دهه زندگی‌اش به عشق دلداده سرخ، نغمه‌های فراموش شده را در گلویش قرقره و با لبانش زمزمه می‌کند. برای سلطان صاحبقران که همچنان نامش در ذیلِ طومار طویل قصه‌های نوشته به چشم می‌خورد، دست کشیدن از یک عشق آنتیک و خونِ دل نخوردن کمی تا قسمتی محال است. او روزگار رفته را زیر بید مجنون ِ حیاط درندشت خانه‌اش مرور می‌کرد که پس از روزها پیگیری بالاخره پیدایش کردیم و لحظاتی همکلام شدیم. این شما و این ناگفته‌های علی زاغی، بچه خیابان عارف و کوچه خاکی غریبان که خاطرات رنگارنگ اوانِ کودکی، آرشیوِ ذهنش را تسخیر کرده است.

*تابستان علی پروین چطور می گذرد؟

-جام ملت‌های اروپا را تماشا می‌کنم و حظش را می‌برم. همه بازی‌ها تا اینجا زیبا و جاندار بوده. حتی بازی‌های بدون گل. فوتبال امروز دیگر قابل پیش بینی نیست. دیدید گرجستان و ترکیه چه بلایی بر سر حریفان خود آوردند.

*اخبار پرسپولیس را هم دنبال می‌کنید؟

-بله در جریان هستم و امیدوارم در فصل نقل و انتقالات تیم قدرتمندی بسته شود تا در هر سه جام بدرخشیم و از کیان پرسپولیس و فوتبال ایران دفاع کنیم.

*فکر می‌کنید پرسپولیس با کارلوس گاریدو بتواند نوار ترک‌تازی‌هایش را ادامه دهد؟

-باید زمان دهیم تا ایده‌ها و طرح‌ها و تاکتیک‌هایش را پیاده کند. ما به جز یک رزومه، شناخت دیگری نداریم و مربی خارجی همیشه در ابتدای کار  هندوانه دربسته است. البته آقا گاریدو از فوتبال تهاجمی و تکنیکی اسپانیا می‌آید و امیدواریم تیم شایسته‌ای بسازد. این خواست همه هواداران پرسپولیس است.بعد هم...

*بعد هم چی آقای پروین؟

-ایشان باید بداند قرار است روی نیمکت تیمی بنشیند که در ۱۰ سال، هفت جام قهرمانی گرفته است. تیمی که میلیون‌ها نفر را به دنبال خود دارد و از همان روز اول باید باصلابت ظاهر شود. سرمربی اگر ارزش صندلی رهبری پرسپولیس را بداند، قطعاً تمام توان خود را برای موفقیت‌های پیش رو به کار خواهد گرفت.

*در اینکه فوتبال ردای حرفه‌ای بر دوش انداخته شکی نیست، اما این روزها به نظر می رسد برخی بازیکنان بی‌توجه به اتمسفر  حاکم بر جامعه خسته، بازارگرمی می‌کنند. قبول دارید؟

-خب پول سال‌هاست وارد فوتبال ایران شده و هر بازیکنی بیش از هر چیز دنبال انتفاع خود است و حرفی هم نیست. من اما به بچه‌های پرسپولیس یادآور می‌شوم این پیراهن قیمت ندارد و نسل های مختلف برای آن جان داده‌اند.انتظار دارم اتفاقاتی نیفتد که هواداران را ناراحت کند.

*روزگار شما فوتبال حرمت داشت، اما حالا...

-گذشت آن دوران. ما پرسپولیس را در صندوق عقب یک پیکان اداره می‌کردیم و پولی هم وسط نبود تا برای برای بدست آوردنش مرافعه شود. با وجود این، ستاره‌هایی مثل فرشاد، مجتبی، ناصر، پنجعلی،مرحوم سید علیخانی، رحیم یوسفی وحید قلیچ، مرحوم کریم باوی، حسن شیرمحمدی و خیلی‌های دیگر به خاطر پرسپولیس سرشان را می گذاشتند جلو توپ و عایدی چندانی هم نداشتند. فوتبال آن سال‌ها عشق بود، نه حرفه.

*فکر می‌کنید پرسپولیس برای عبور از خاکریزهای بلند، نیاز به توپچی‌های جدید دارد؟

_این بحث‌ها در حوزه اختیار سرمربی است و ما فقط یادآوری می‌کنیم برای سربلندی در سه جام باید تیم در تمام خطوط مهره‌های ششدانگ در اختیار داشته باشد و با توپ پر به مصاف حریفان آسیایی و داخلی برود.امیدوارم آقای درویش با درایتی که دارد با بازیکنان فعلی تمدید کند و مطابق نظر سرمربی مهره‌های کارساز و مؤثر بگیرد. بالاخره لیگ نخبگان جای آزمون و خطا نیست.

*برای بازی نهایی پرسپولیس در لیگ برتر به استادیوم رفتید و هواداران برایتان سنگ تمام گذاشتند. چه حس و حالی داشتید بعد از این همه سال می‌دیدید هوادارن هنوز برایتان شعر می‌خوانند؟

اول بگویم یکی از بهترین روزهای زندگی ام بود که دیدم آن همه هوادار در استادیوم لباس سرخ پوشیده بودند و با قهرمانی پرسپولیس خوشحال به خانه رفتند. پرسپولیس بدون این هواداران معنی ندارد. همه ستاره‌ها مثل ما رفتند و می روند اما این هواداران هستند که کنار پرسپولیس می‌مانند و در گرما و سرما برایش می‌جنگند. بازیکنانی که لباس پرسپولیس را می پوشند باید قدر این هوادارن را بدانند و کاری نکنند دل شکسته شوند. باید به عشق این هواداران بجنگند و قهرمان شوند.

*و سؤال آخر؛ شما هنوز هر هفته به دیدار مامان نصرت می‌‍روید و با مادر خلوت می‌کنید؟

-از زمانی که او را به خاک سپردیم تا همین امروز عادت دارم هر هفته، وقتی بهشت زهرا خلوت است بروم سراغش و برایش درد دل کنم و فاتحه‌ای بخوانم. من اگر علی پروین شدم از دعای مادری است که در ۷۷ سالگی همچنان در فراغش اشک می‌ریزم.

*امیدمافی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.